Sunday, October 24, 2010

ابر ها چون باد بر خیزد پریشان می شوند


و اینهم غزلی تازه از استاد محمد قهرمان که بعد ازسفر اخیر و برگشت شان به خراسان برای ما، از ایران رسیده. توضیح اینکه خبر چگونگی این سفر را که به دعوت خانه شاعران ایران برای حضور در مراسم بزرگداشت خود به تهران و همچنین گزارش سفر ضمنی کوتاهشان را به قزوین برای دیدن جمعی از دوستداران خود بنا به دعوت خانواده هنر وادب دوست ثمری / کردستانی ، در پست های مربوطه در مهمانخانه پیام آشنا نوشته ایم
**


ابر ها چون باد بر خیزد پریشان می شوند !  .....................................ه
.
دردها درعشق، کم کم عین درمان می شوند
.
رنجها تسکین ده دل، راحت جان می شوند
.
می کنی عادت به سختی، با گذشت روزگار
.
چون به مشکلها گرفتی خوی ، آسان می شوند
.
عشق را با عقل نتوان در کنار هم نشاند
.
چشم تا بر هم زنی، دست و گریبان می شوند
.
وای از این دوران، که می بینی به اندک رنجشی
.
دوستان ِ مهربانت، دشمن جان می شوند
.
گر قفس تنگ است، چون با جفت خود باشی چه باک
.
خانه های دلگشا ، بی دوست زندان می شوند
.
یار را نازم که دارد پاس عهد خویش را
.
گر چه خوبان زود از پیمان پشیمان می شوند
.
یادش از در چون در آمد، درد و غم از دل گریخت
.
ابر ها، چون باد بر خیزد پریشان می شوند
.
آدمی پیرانه سر ماند به دور از شور و حال
.
چون درختانی که در پائیز ، عریا ن می شوند


*
89/7/27
نسخه خطی این غزل را   در گنجینهِ پیام آشنا  می بینید