Monday, October 22, 2007

مرا چون قطرۀ اشکی

کپی غزل دلنوازی از محمد قهرمان از سایتی به نام و به یاد "احمد ظاهر" خواننده افغانی ! که سالها پیش این غزل را با صدای گرم خود خوانده است .
--
مرا چون قطرۀ اشکی ....ه
*
مرا چون قطرۀ اشکی ز چشم انداختی رفتی
تو هم ای نازنین قدر مرا نشناختی رفتی
به چندین آرزو چون سایه در پای تو افتادم
ولی دامن فشاندی قد بناز افراختی رفتی
مرا عشق تو فارغ کرده بود از دیگران اما
تو سنگین دل ز من با دیگران پرداختی رفتی
تمنای نگاهی داشت دل از چشم مست تو
تغافل کردی و کار دلم را ساختی رفتی
ندادی آشنایی چون گذشتی از کنار من
تو ای بیگانه خو گویی مرا نشناختی رفتی
ز چشمم رفت بی او روشنایی وز پی اش ای اشک
تو هم زین خانهء تاریک بیرون تاختی رفتی
اگر آرام ننشینی به خاکت افکنم ایدل
همان گیرم که در پایی سر و جان باختی رفتی
***

Thursday, October 04, 2007

به این خیال که سر سبزی بهار تو باشم


و این هم ، شاخه سبز وبه گُل نشسته غزلی واقعآ پُر بار و زیبا با ده گُل بیت دماغ پرورش در کنار چند رباعی پُر حال ، سروده های تازه ای از استاد محمد قهرمان
*
غزل

چند رباعی